فرشته شدن امیر عباس مامانفرشته شدن امیر عباس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

پرواز یک فرشته

گل پسرم ماشالله بزرگ شده

سلام عزیز مامان سلام عشق مامانی ... قربونت برم که ماشالله داری کم کم بزرگ میشی ... الان دیگه میتونم به وضوح دست و پاتو احساس کنم وفتی رو شکمم و میمالم خودتو واسم لوس میکنی و کلی با تکون خوردنت قند تو دلم آب میکنی ... پسر گلم الان دیگه وارد هفته 31 شدی مامان جونی یعنی دقیقا 30 هفته و 2 روزته عسلم ...  امیرعباس مامان , امروز می خوام عکس ژاکت و کلاهی که برات بافتم و تو این پست بذارم شاید وقتی انشالله بزرگ شدی با دیدن اینا یادت نره که مامان چقدر دوست داره ... مامانی تا قبل شما که23 سال از خدای بزرگ عمر گرفته دست به کاموا نزده بود یعنی اصلا خوشم نمیومد اما با وجود شما و ذوق اینکه اینارو بپوشی از مامان جو...
28 مرداد 1391

لوستر اتاق قند عسل

یه سلام آلبالویی به تو که خیلی هلویی(یه دست و هورااااااااااااااااااااا شعر گفتم ) دیروز ٢٩ هفته شما تموم شد و الان وارد هفته ٣٠ شدی , الهی دورت بگردم که داری کم کم بزرگ تر میشی پسری خیلییییییییییییییییییییییییی دوست دارم بی اندازه و بی بهانه ..... از امروز شماره معکوس شروع میشه دیگه کم مونده تا  روی ماهتو ببینیم  اما نمیدونم چرا روزا دیرمیگذرن  از امروز تا روزی که انشالله به دنیا بیای حدود ٨ هفته مونده و من و بابایی همه اونهایی که دوست دارن برای اومدنت به این دنیا روزشماری میکنیم ... انشالله صحیح و سالم سر وقتش به دنیا بیای عزیز دلم ... راستی دیشب دوست بابایی اومد و لوستر اتاق شما رو نصب کرد که الان عکسش و ...
19 مرداد 1391

این شما و این هنر دست مامان قندعسل

پسر گلم قرار بود مامانی هر وقت شالگردن شمارو بافت عکسشو اینجا بذاره ... این اولین باره که مامانی چیزی می بافه فقط و فقط به عشق پسری ... بعد این شال گردن هم شروع به بافت یه ژاکت کردم که انشالله تموم بشه عکسش و میذارم     ...
19 مرداد 1391

بی صبرانه منتظرتم

پسر گلم من و بابا جون بی صبرانه منتظر دیدن روی ماهت هستیم ...خیلی دوست داریم وحتی عاشقانه تراز هر روز .وقتی اتاق شما رو چیدیم بابایی کلی نازت داد ... این لحظات برامون خیلی شیرینه و با تو بودن به این شیرینی اضافه میکنه... مامان جون فاطمه و مامان جون زهرا هر دوتا هر روز کلی نازت میدن . راستی عمه فهیمه جون شما تو چیدن اتاق خیلی خیلی کمکم کرد یعنی بیشتر کارارو انجام داد ... تازه عروسک خاله غورباقه و پروانه موزیکال و که واسه آموزش زبان هست و با کلی ذوق برای شما خرید  ... عشق مامان امروز که رفته بودم پیش خانم دکتر که صدای ضربان قلب شماروبشنوم تو راه برگشت با پولی که مامان جون فاطمه بهم داده بود برات این یکسره خوشگل و پاپوش و خر...
18 مرداد 1391

اتاق قند عسلم

سلام پسر گلم ...ببخش دیر به دیر به وبلاگت سر میزنم , مامان قربونت بره که الان ٢٩ هفته است تو دلمی ... امشب  می خوام عکس اتاقت و برات بذارم . انشالله که خوشت بیاد ... البته هنوز پرده و لوستر اتاق نازنازیمو وصل نکردم ...         ...
18 مرداد 1391

سری اول سیسمونی گل پسرم

سلام عزیز مادر.. ببخش که دیر به دیر به وبلاگت سر میزنم آخه حالم زیاد خوب نیست زیاد نمیتونم بشینم ... به خاطر اینکه اتاق شما عزیز دلمو رنگ کنیم سیستم و وسایل ای دی اس ال و جمع کردیم واسه همین مامانی زیاد به اینترنت دسترسی نداره ... از همه اینا بگذریم بی مقدمه بگم , مامانی خیلی دوست داره ها .. امروز می خوام یه سری از وسایل سیسمونیتو بذارم  البته قابل شما گل پسرو نداره  همه این وسایل نازو مامان جون فاطمه و پدرجون واست خریدن ..     ای جانم این کفش و جورابای خوشگل و پسر گلم می خواد بپوشه پیشبندهاشو نگاه کنید   پسری این عروسکها واسه بچگی مامانی خیلی بودن بیشتر ع...
13 مرداد 1391

بدون عنوان

سلام عمه جوونیییییییییییی الهی قربونت بشم پس کی میای آخه؟ الان که دارم واست مطلب میذارم ساعت 3:05 صبح جمه هستش  بیدار بودم گفتم یه احوالیم از نازنازیم بگیرم البته نیم ساعت دیگه همه پا میشن سحری بخوریم مامانیم پامیشه باهامون سحری میخوره فقط چون شما کوچولویی و باید زودتر بزرگ شی تا بیای به دنیای ما مامان روزه نمیگیره طفلی خیلیم درد میکشه اخه شما ماشااله داری بزرگ میشی اقامیشی به مامانی فشار میاد ایشاله به دنیا میای واسش جبران میکنی دوست دارم عزیزکم...  ...
13 مرداد 1391

سری اول از لباسهای عزیز دلم

گل پسری چون هنوز تو فصل زیبای تابستون هستیم ,‌مامان جون فاطمه نتونستن واسه سیسمونی شما لباسهای پاییزی و زمستونی رو بخرن ..انشالله آخرهای شهریور اونارو هم میخریم این یه سر زیبا واسه زمانی که انشالله به دنیا میای تو بیمارستان بپوشی این هم لباسای سایز صفر برای بیمارستان (الهی مامان دورت بگرده ) از اینجا به بعد باقی لباسهاست البته واسه خاطر حال بد مامانی هنوز وقت نکردیم بریم بیرون لباسای بیرون شما رو بخریم .... لباسهای بیرونی که تا حالا خریدیم     ...
6 مرداد 1391
1